رباب؛ سازی اصیل اما مهجور که در انتظار ثبت جهانی ماند
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۷۱۸۱۸
با توجه به این که رباب به عنوان یکی از هویتهای ملی و ایرانی در خطر است، باید از آن حمایت ویژه ای شود.
در روزهای گذشته، هفدهمین نشست کمیته بین دولی پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس یونسکو در شهر رباط مراکش در تاریخ ۲۸ نوامبر تا ۳ دسامبر ۲۰۲۲ برگزار شد و سر انجام، در روز شنبه، ۱۲ آذر ماه ۱۴۰ به کار خود پایان داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگرچه هنر ساختن و نواختن ساز رباب در سالهای گذشته در فهرست میراث ملی ایران ثبت و در اجلاس هفدهم در پرونده مشترک ایران، ازبکستان و تاجیکستان به کمیته بینالدولی پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس یونسکو هم ارائه شد. اما نتوانست موردتأیید کارشناسان یونسکو قرار گیرد و باید منتظر ماند و دید که آیا این ساز میتواند در دور بعدی اجلاس ثبت شود؟!
رباب یکی از سازهای قدیمی با قدمتی بیش از هزار سال است که رواده، نام پارسی آن و خاستگاهش، خراسان دوره اسلامی، سیستان و بلوچستان و افغانستان است.
رباب، یکی از سازهای اصلی مردم سیستان و بلوچستان است که تغییرات به وجود آمده در این ساز، باعث همخوان کردن این ساز با سازهای اصیل ایرانی شد و پس از آن، رباب به عنوان یکی از سازهای ایرانی در ارکسترهای ایران مورد استفاده قرار گرفت.
مهدی فلاح صفا، نوازنده و پژوهشگر حوزه موسیقی، درمورد ساز رباب و ثبت مهارت و فنون ساخت و نوازندگی آن بیان کرد: میراث فرهنگی ناملموس، آن دسته از اعمال، ارائه ها، بیانها و دانش و مهارتهایی هستند که اجتماعات، گروهها و در مواردی، افراد، آنها را بخشی از میراث فرهنگی خود میدانند که با انتقال از نسلی به نسلی دیگر به صورت مستمر صورت میگیرد و بر اساس پژوهشهای انجام شده، ساز رباب بسیار مهجور و در خطر است و با توجه به این که نوازندگان آن کمتر شده اند باید زودتر، در حوزه موسیقی محلی این ساز، پاسداری صورت بگیرد تا موسیقی محلی حفظ شود و به همین دلیل، ما برای ثبت ملی این ساز اقدام کردیم.
این پژوهشگر موسیقی گفت: از شمال آفریقا تا جنوب شرق آسیا، واژه رباب را داریم و پس از آن، این واژه تغییر میکند و به آن، رَباب، ریباب و افغانها به آن، روباب هم میگویند و اگرچه تلفظها متفاوت هستند، اما با همین نام رواج دارد و درمورد نوازندگی آن باید گفت که این ساز در بخشهایی به ویژه در مناطق سیستان و افغانستان با آرشه نواخته میشود.
فلاح صفا درمورد رباب شهری گفت: باید بگویم که استاد حسین دهلوی در زمانی که ریاست هنرستان موسیقی را برعهده داشت به وزارت فرهنگ آن زمان پیشنهادی میدهند و رباب سوپرانو هم ساخته میشود که از رباب آلتو و معمولی کوچکتر است و نوازندگان مسلط به عود و تار میتوانند این ساز را بنوازند.
فلاح صفا، درمورد تأثیر ثبت ملی ساز رباب روی نقل و انتقال فرهنگی به ویژه مناطق نواحی در عرصه بین الملل ادامه داد: اگر به منظور پاسداری بتوانیم رباب محلی را دوباره احیا کنیم و از اساتید این ساز در مناطقی که آن نواخته میشود و از بانوان نوازنده این ساز حمایت کنیم بسیار موثر است. چون بانوان ما در حوزه موسیقی اصیل ایرانی و محلی حضور چشمگیری دارند. بنابراین، باید این ساز را معرفی و مستندسازی کنیم و برنامه ریزی خوبی داشته باشیم تا اتفاقات خوبی برای آن رقم بخورد و موسیقی کشور رنگ صوتی دیگری پیدا کند.
فلاح صفا افزود: ربابی که در سیستان نواخته میشود به دلیل وجود مقام ها، ایرانی هستند و این موضوع باید زنده بماند چراکه بسیار ارزشمند هستند و لهجه هندی در آنها دیده نمیشود که اگر بتوانیم روی همه اینها متمرکز شویم، میتوانیم با این ثبت ملی و ثبت جهانی اتفاقهای خوبی را برای هنر موسیقی مان و پویایی آن رقم بزنیم. زیرا هویت ملی و ایرانی در این ساز وجود دارد.
فلاح صفا افزود: با توجه به این که اساتید رباب کم هستند باید از آنها حمایت شود و مقامها هم زنده نگه داشته شوند. چون آنها شفاهی هستند و به همین دلیل، باید آنها ضبط شوند.
در ادامه، علی توکلی، نوازنده رباب و پژوهشگر حوزه موسیقی بیان کرد: رباب در محدوده و حوزه موسیقی شهری، نوازندگان محدود و کمی دارد، در حالی که در بستر زندگی واقعی، این ساز در نوار شرقی ایران به ویژه سیستان و بلوچستان رواج دارد و نوازندگانی هم در آن جا هستند و درواقع، این ساز در زندگی مردم آن منطقه وجود دارد.
او گفت: رباب، یک ساز مضرابی و به نوعی، دو کاسهای است که از جنس چوب توت یا شاه توت ساخته شده و پوست، روی کاسه کشیده میشود و گزارشهایی داریم که این ساز، قبلاً با آرشه هم نواخته میشده است، ولی الان، چنین چیزی وجود خارجی ندارد.
توکلی ادامه داد: اسم رباب به نوعی عام است. مثل این که در شعرهای ما زیاد از اسم تار استفاده شده، ولی الزاماً، منظور از تاری که در شعرها بیان شده است تاری که در حال حاضر نواخته میشود، نیست. کما این که به دوتار حاج قربان سلیمانی در منطقه خودشان هم تار میگفتند و به نظر میرسد که رباب، اسم عام است و اگرچه در ادبیات، بسیار از رباب یاد شده و ساز مورد علاقه مولانا بوده است، ولی لزوماً این همان ساز نیست و گویا آرشهای بوده است.
به گفته این پژوهشگر موسیقی، در حدود پنجاه سال پیش، استاد ابراهیم قنبری مهر، رباب را به گونهای طراحی کرده اند که به نوعی، این ساز، بازگشتی بوده است تا آن را وارد موسیقی شهری کنند. چون برخی از سازهای ما در برهههایی از تاریخ گم شدند. مثلاً بربط، چنگ، رباب، قانون و... که اگرچه در زمان صفویه ازبین رفتند، ولی پس از سال ها، در حدود ۸۰-۷۰ سال پیش، دوباره تصمیم گرفته میشود که این سازها رواج پیدا کنند و به همین منظور، ارکسترهایی درست میشوند که سازهای ملی در آنها وجود داشته باشند و استادانی چون؛ عبدالوهاب شهیدی، عود را دوباره وارد میکنند.
او افزود: در حدود ۵۰ سال پیش، استاد ابراهیم قنبری مهر، دوباره رباب را به منظور وارد شدن به ارکستر، بازسازی و استاد فرامرز پایور هم از این ساز برای ارکستر استفاده کرده و به نوعی، رواج اسمی پیدا میکند و در آن حضور دارد. بنابراین، باید اساتید ساز رباب دیده شوند و به آنها اهمیت داده شود.
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: نواخته می شود میراث فرهنگی حوزه موسیقی ساز رباب ساز ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۷۱۸۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خیزش جنبش اصیل دانشجویی در آمریکا
گسترش دامنه اعتراضات دانشجویی در آمریکایی در قبال جنگ غزه و شراکت غرب در نسل کشی فلسطینیان، شوک سنگینی را به سران دو حزب جمهوریخواه و دموکرات وارد ساخته و نقطه آشکارساز تحولات تازه ای در فضای دانشجویی این کشور محسوب می شود. از تگزاس (که به صورت سنتی در تسخیر جمهوریخواهان است) تا کالیفرنی ا(که به آشیانه دموکراتها معروف است)، این اعتراضات متبلور شده و روز به روز دانشگاههای بیشتری در آمریکا به آن می پیوندند.
به گزارش ایسنا، این اعتراضات بی سابقه، در حالی نضج یافته که بسیاری از تحلیلگران مسائل اجتماعی در آمریکا طی سال های گذشته و اخیر، نسبت به خیزش نسل جدید این کشور در برابر مداخله گرایی و سلطه گری تثبیت شده در سیاست خارجی واشنگتن هشدار داده بودند. اکنون دیگر زمان هشدار سپری شده و آمریکا با یک واقعیت محض رو به روست! دستگیری بیش از ۲۰۰ معترض در دانشگاههای لسآنجلس، بوستون و آستین، تگزاس و ورود پلیس به حریم دانشگاه و استفاده از گاز اشک آور و مواد محترقه در تقابل با دانشجویانی که تنها جرم آنها فریاد علیه جنایات آمریکا و رژیم صهیونیستی در نوار غزه بوده است، تصویر خودساخته و دروغین دموکراسی در غرب را به صورتی علنی در برابر افکار عمومی دنیا زیر سوال برده و فراتر از آن، منجر به عزم بیشتر و محکم تر دانشجویان در مواجهه با جریان سلطه و زور شده است.
مقامات آمریکایی هم اکنون با جنبشی مواجه هستند که نه تنها برگرفته از آموزه های لیبرال دموکراسی منحط غربی نیست، بلکه ماهیت و کارکرد جریان سلطه را به صورتی آشکار به چالش کشیده و اتفاقا درخاک آمریکا ظهور و بروز پیدا کرده است. کابوس مقامات آمریکایی در خصوص خیزش نسل جدید تعبیر شده و بایدن و همراهانش، حتی قدرت هضم حداقلی این واقعیت رو به رشد را پیدا نکرده اند!
در مقابل، ترامپ و جمهوریخواهان نیز با هدف حمایت مطلق از لابی های صهیونیستی( و در راس آنها آیپک) فرمان اخراج دانشجویان معترض از دانشگاهها را در راستای صیانت از رژیم کودک کش اسرائیل صادر کرده اند. این خیزش جدید را باید متاثر از آگاهی عمومی در جهان غرب قلمداد کرد: جایی که روایت دولتهای غربی از سوی ملتها به چالش کشیده می شود و شکاف میان جریان قدرت و لایه های گوناگون اجتماعی و در راس آنها جوانان -دانشجویان بیش از پیش هویدا شده است. دانشجویان غیرتمندی که در برابر قرائت جریان سلطه گر آمریکایی-صهیونیستی از جنگ غزه ایستادگی کرده و حتی هزینه های بازداشت و جراحت را متحمل شده اند،اکثرا در آمریکا متولد شده ،رشد کرده و دارای تابعیت این کشور هستند.
مطالبات حداقلی این جنبش اصیل مشخص است: قطع روابط علمی و دانشگاهی آمریکا و رژیم اشغالگر قدس، پایان دادن به جنگ و نسل کشی درنوار غزه و مجازات واقعی رژیم اشغالگر قدس و حامیانش بابت کشتار بیرحمانه دهها هزار نفر در فلسطین. وضع قوانین محدود کننده، تاثیری در خاموش شدن این جنبش نخواهد داشت ، چنانچه دانشگاه کلمبیا نیز ناچار به عقب نشینی از ضرب الاجل های پوچ خود در تقابل با دانشجویان معترض شده است. صدای در هم شکستن توامان صهیونیسم و لیبرال دموکراسی ادعایی غرب این روزها بیش از هر زمان دیگری در آمریکا به گوش می رسد...
انتهای پیام